توضیحدادن درباره هوش تجاری کار آسانی نیست. حتی افراد خبره که تجربه بالایی در استفاده از ابزارهای bi دارند ممکن است نتوانند به این سؤال که هوش تجاری چیست؟ یک پاسخ کوتاه و سرراست بدهند.
مشکل از کجاست؟ در واقع هوش تجاری فقط یک چیز نیست و مجموعهای از چیزهای مختلف است.(مثلاً بر خلاف باور رایج هوش تجاری با نرمافزار power bi یکی نیست )
در این مقاله سعی کردهایم تا حد ممکن بهدور از اصطلاحات فنی اجزاء و زیرمجموعههای سازنده هوش تجاری را بررسی کنیم. امیدواریم پاسخ سؤالات خود را بیابید. با ما همراه باشید.
هوش تجاری چیست؟
طبق تعریف گارتنر: هوش تجاری یک چتر واژه شامل نرمافزارهای کاربردی، زیرساختها، ابزارها و روشهای برتر است که دسترسی و تحلیل اطلاعات را برای بهبود و افزایش عملکرد کسب و کار ممکن میکند.
این به چه معناست؟ یعنی هوش تجاری با جمعآوری، تحلیل و نمایش اطلاعات یک تصویر کامل از وضعیت شرکت را به شما ارائه میدهد و کمک میکند تا بهترین تصمیم را برای کسب و کار خود بگیرید؛ بنابراین هوش تجاری فقط یک نرمافزار نیست؛ بلکه یک مفهوم کلی است.
به تصویر زیر دقت کنید هوش تجاری اجزای زیر را در برمیگیرد؛ به برخی از مفاهیم ذکر شده در همین مقاله پرداختهایم. برای اطلاع بیشتر مطالعه وبلاگ و واژهنامه دیکام را توصیه میکنیم.
چتر واژه هوش تجاری و اجزای آن
اما تعریف بالا از هوش تجاری کمی خشک و رسمی است و بهخوبی کارکرد آن را نشان نمیدهد. برای درک بهتر مثال کاربرد bi را در ادامه مقاله بخوانید.
هوش تجاری bi چه کاری انجام میدهد؟
پاسخ به این پرسش کمک میکند تا بهتر با هوش تجاری آشنا شویم.
بهوجودآمدن هوش تجاری با این فرض شروع شده است:
” اگر مدیران و پرسنل یک شرکت به اطلاعات بهروز و دقیق دسترسی داشته باشند میتوانند تصمیمات بهتری برای آن شرکت بگیرند”
اگر در جایگاه شغلی خود در موقعیت تصمیمگیری قرار دارید قطعاً با مجهولات و سؤالهایی روبرو هستید و ترجیح میدهید قبل از انجام کاری، اطلاعات کاملی نسبت به آن موضوع داشته باشید.
کار هوش تجاری دقیقاً همین است. هوش تجاری اطلاعات مهم شرکت را در اختیار مدیران میگذارد و به آنها امکان میدهد این اطلاعات را تحلیل کنند، با سایر همکارانشان به اشتراک بگذارند و در نهایت بهترین تصمیم را برای شرکت خود بگیرند.
هوش تجاری به مدیران یک کسبوکار کمک میکند تا:
- اتفاقاتی که قبلاً در شرکت رخداده را تحلیل کنند
- اتفاقاتی که در حال رخدادن است را بهدقت رصد کنند
- باتوجهبه شرایط گذشته و حال حاضر، بهترین تصمیم را برای آینده بگیرند.
سؤالهای زیر میتواند پرسشهای یک مدیری باشد و هوش تجاری میتواند به آنها پاسخ دهد.
- وضعیت فروش شرکت چگونه است؟ چطور فروش را افزایش دهم؟
- سودآورترین مشتری من کیست؟
- چطور هزینهها را کاهش دهم؟
- چه بخشی از شرکت من بهرهوری پایینتری دارد؟
- چطور سودآوری شرکت را افزایش بدهم؟
- چطور کارآمدی پرسنل خود را بسنجم؟…
بیجهت نیست اگر بگوییم هوش تجاری کارت برنده یک مدیر است. اما چطور این کار انجام میشود؟ در ادامه مقاله این مورد را با مثال توضیح خواهیم دارد.
فرایند کاری هوش تجاری
باتوجهبه تعریفی که از هوش تجاری و کارکرد آن داشتیم فرایند کاری bi در یک سازمان میتواند؛ مانند تصویر زیر باشد.
فرایند هوش تجاری در سازمان
گردش کاری هوش تجاری را میتوانیم به صورت زیر بیان کنیم:
- هر شرکت اهدافی را در بازار و در داخل سازمان خود دنبال میکند.
- مدیران شرکت برای رسیدن به این اهداف و تصمیمگیری بهتر به اطلاعات خاصی نیاز دارند.
- تیم توسعهدهنده BI باتوجهبه نیاز کاربران و شاخص های کلیدی عملکرد کسب و کار، دادههای شرکت را جمعآوری میکنند.
- دادهها گردآوری شده در انبار داده ذخیره میشوند و مدلهای استاندارد داده ساخته میشود.
- گزارش و داشبوردهای اطلاعات برای کاربران ساخته شده و در اختیار آنها قرار میگیرد.
- اطلاعات داشبوردها مشاهده و تحلیل میشوند و با سایر کاربران به اشتراک گذاشته میشوند.
- مدیران و پرسنل شرکت بر اساس اطلاعاتی که در اختیار دارند تصمیمگیری میکنند.
- باتوجهبه بازخورد تصمیمات گرفته شده و نیز تغییر در شرایط موجود، نیازهای جدیدی برای اطلاعات به وجود میآید و چرخه مجدداً تکرار میشود.
فرایند تصمیمگیری به کمک هوش تجاری را به شکلی دیگر در تصویر زیر مشاهده می کنید.
مثالی از کاربرد هوش تجاری در یک کسب و کار
شرکتهای زیادی وجود دارند که فرایند صحیحی برای گردآوری و ذخیره داده ندارند و از اطلاعات ذخیره شده نیز برای تحلیل و بهبود کسبوکار استفاده نمیشود. شرکتهای مذکور به گزارشهای مالی که ماهانه یا فصلی تهیه میشود بسنده میکنند، این کار شبیه رانندگی با چراغ خاموش در شب است. اما مثال ما درباره این شرکتها نیست.
بیایید دو شرکت به نامهای “ساکن پخش” و “پیشگام پخش” را با هم بررسی کنیم (اسامی فرضی است). این شرکتها هر دو یک فعالیت مشابه و یک بازار هدف مشترک دارند. هر دوبین 30 تا 40 نفر پرسنل دارند و در حوزه فروش محصولات آرایشی بهداشتی فعالیت میکنند. پیشگام پخش و ساکن پخش در کنار عمدهفروشی از طریق وبسایت فروش اینترنتی نیز دارند.
به نظر شما مدیران این دو شرکت چه چالشها و دغدغههایی در ذهن دارند؟ دغدغههای آنها بهاحتمال بسیار زیاد شامل موارد زیر است:
- نقدینگی در گردش
- وصول و مدیریت مطالبات مالی
- موجودی کالای در انبار
- سنجش عملکرد پرسنل
سؤال مهم این است که مدیران این دو شرکت برای کنترل بهتر کسبوکار خود چهکارهایی میتوانند بکنند؟
این دو شرکت میدانند که در بازار رقابتی نمیتوان صرفاً به گزارشهای مالی حسابداری بسنده کرد و به این نتیجه رسیدهاند که باید کاری بکنند، بیایید روشهای متفاوت هر دو شرکت را با هم بررسی کنیم.
مثال اول، گزارشگیری و تحلیل اطلاعات با اکسل
در این مثال، “ساکن پخش” یک شرکت باسابقه و ریشهدار است، مدیران آن دو نسل در صنعت پخش فعالیت کردهاند و خم و چم بازار را میدانند. در سالهای اخیر شرکتهای زیادی شروع به فعالیت در منطقه تحت پوشش آنها کردهاند و بهقولمعروف دست در بازار زیاد شده است.
مدیران “ساکن پخش” به این نتیجه رسیدند که باید تغییری در روش کاری خود داشته باشند؛ بنابراین با راهنمایی یک مشاور کسبوکار شروع به جمعآوری و تحلیل اطلاعات مشتریها میکنند.
یک نفر از پرسنل مورداعتماد که در کار با اکسل تبحر زیادی دارد عهدهدار تحلیل اطلاعات شرکت شده است. او بهصورت مداوم دادههای فروش، مالی، انبار و… را داخل فایلهای اکسل جمعآوری میکند.
بعد از مرتبسازی و حذف دادههای غیرضروری مجدداً تمام اطلاعات را داخل یک فایل تجمیع میکند تا بهصورت گزارشهای هفتگی و ماهانه به مدیریت ارائه شود. فایلهای گزارش ماهانه توسط مدیریت و مشاور کسبوکار بررسی میشود تا روند فروش و عملکرد شرکت بررسی و مشکلات احتمالی را کشف کنند.
این روش در ظاهر خوب و دقیق است؛ اما مشکلات زیادی دارد:
- گزارشها همیشه بافاصله زمانی زیادی آماده میشود
- اطلاعات باید توسط عامل انسانی ثبت و تحلیل شود در نتیجه بهرهوری پائینی دارد
- احتمال خطا در تهیه این گزارشها زیاد است
- امکان تبدیل اطلاعات به داشبوردهای داینامیک وجود ندارد
- به اشتراک گذاشتن، ویرایش و استفاده از فایلهای اکسل مشکلات خود را دارد
فرایند بالا قطعاً بهتر از نبود آن است؛ اما میشود آن را به خالیکردن یک دریاچه با سطل آب تشبیه کرد!
هوش تجاری یک جایگزین برای این فرایند کند و پردردسر است.
استفاده از هوش تجاری، مثال دوم
بیایید به سراغ شرکت دوم یعنی “پیشگام پخش” برویم. این شرکت چند سال قبل فعالیت خود را شروع کرده است. به دلیل وجود بازار رقابتی مدیران پیشگام پخش به این نتیجه رسیدند که برای موفق شدن راهی به جز افزایش کامل بهرهوری ندارند.
پیشگام پخش در اولین قدم سعی کرد تا فرایندهای داخلی شرکت را بهوسیله راهکارهای نرمافزاری (مثل CRM و Voip) خودکار و بهینه کند.در گام دوم سعی کردند تا تمام تصمیمهای گرفته شده در شرکت بر اساس اطلاعات صحیح باشد. برای این کار به سراغ پیادهسازی هوش تجاری و تحلیل داده رفتند.
مثال قبل درباره اکسل و سطل آب را بهخاطر دارید؟ هوش تجاری شبیه یک سیستم لولهکشی داخلی است که اطلاعات صحیح و درست را در کمترین زمان از منبع آن (نرمافزارهای عملیاتی) به مصرفکننده یعنی مدیران شرکت و پرسنل میرساند. اطلاعات از تمام قسمتهای شرکت گردآوری میشوند و پس از مرتب شدن به صورتی تصویری در اختیار تصمیم گیرندگان شرکت قرار میگیرند.
فرایند جمع آوری داده در هوش تجاری ↑
با کمک هوش تجاری مدیران شرکت پیشگام بهراحتی به اطلاعات کسبوکار خود دسترسی دارند و میتوانند بر اساس kpiهای مرتبط، عملکرد شرکت و پرسنل را بسنجند.
تحلیل اطلاعات به آنها کمک کرد تا مشتریان خود را بهدرستی و بادقت دستهبندی کنند با این کار تمرکز اصلی روی مشتریهای ارزشمند قرار گرفت و ریزش مشتری به حداقل رسید.
موجودی انبار و کالاهای پرمصرف بهصورت مداوم کنترل میشد و تأمین کالا باتوجهبه اطلاعات واقعی صورت میگرفت با این کار توانستند کالاهایی که آورده و سود بیشتری برای شرکت داشت را شناسایی و ضایعات انبار را کاهش دهند.مدیران شاخصهای عملکرد (PI) مرتبط با واحد خود را بهصورت روزانه تحت کنترل داشتند. اهداف فروش بهصورت واقعبینانه و بر اساس مناطق جغرافیایی و دستهبندی مشتریان برنامهریزی میشد.
فروشندگان شرکت بهوسیله داشبورد مخصوص پرسنل عملکرد خود را بررسی میکردند. خودکنترلی و رقابت بین پرسنل برای رسیدن به عملکرد بهتر ایجاد شد و در نتیجه اهداف فروش یکی پس از دیگری محقق میشدند.
استفاده از هوش تجاری چه مزیتهایی نسبت به اکسل دارد؟
- کاملاً خودکار است و نیاز به دخالت عامل انسانی نیست
- اطلاعات بهسرعت و در لحظه از طریق گزارش و داشبورد در اختیار کاربران قرار میگیرد.
- امکان تحلیل اطلاعات ذخیره شده و پیداکردن الگوها وجود دارد.
- افراد بهراحتی اطلاعات را با هم به اشتراک میگذارند
دو مثال بالا دید نسبی از چگونه کارکردن هوش تجاری و مزیتهای آن به ما میدهد؛ اما هنوز سؤال اصلی سر جای خودش قرار دارد. هوش تجاری چیست؟ برای پاسخ دقیق به این سؤال سخت هوش تجاری را از نظر فنی بررسی کرده و به اجزاء سازنده و مفاهیم مرتبط با آن میپردازیم
بررسی فنی اجزاء و معماری هوش تجاری
هوش تجاری مانند یک سیستم جمعآوری و انتقال داده عمل میکند تا پس از گردآوری آن در نهایت اطلاعات را به دست مصرفکننده نهایی برساند. (رجوع به مثال دوم)
فرایند استقرار هوش تجاری را میتوانیم به سهگام کلی تقسیم کنیم:
آمادهسازی داده، شامل :
- شناسایی منابع داده، شامل پایگاههای داده و دادههای پراکنده
- شناخت نیازهای اطلاعاتی کاربران و تعیین شاخصهای عملکردی و سنجهها
- گردآوری و دستهبندی داده، ETL
- طراحی و ساخت انبار داده و مدلهای داده بر اساس نیازهای تحلیلی و شاخصهای عملکردی
نمایش اطلاعات:
- شناسایی کاربران و تعیین سطوح دسترسی
- طراحی و ساخت داشبوردها و گزارشات
بررسی و تحلیل اطلاعات:
- تحلیل بصری
- تحلیل توصیفی
برای شناخت بهتر این مراحل با ما همراه باشید
مطالعه فرایند پیادهسازی هوش تجاری را به شما پیشنهاد میکنیم |
آمادهسازی داده، گام اول هوش تجاری:
اطلاعات شرکت یا سازمان معمولاً داخل نرمافزارهای عملیاتی ذخیره میشود. حتی کوچکترین کسبوکارها هم به یک نرمافزار حسابداری برای ثبت اطلاعات مالی خود نیاز دارند. دادهها توسط کاربران درون نرمافزار ثبت و داخل پایگاهداده آن ذخیره میشوند. (این دادهها تهیه گزارش استفاده میشوند)
لازم تا در ابتدا منابع داده داخل یک شرکت شناسایی شوند و پس از آن بر اساس نیازهای کاربران و اهداف شرکت، شاخصها و سنجههای قابلاستخراج از این منابع تعیین گردند.
تعیین شاخص عملکرد برای استفاده در هوش تجاری
در میان انبوه اطلاعات شرکت، کدام مهمتر است؟ کدام یک برای شما مهم است؟ ما در بررسی و تحلیل اطلاعات به دنبال دادههایی هستیم که به ما نشان بدهد شرکت به سمت اهدافش حرکت کرده است یا خیر.در یک شرکت دادههای زیادی وجود دارد؛ اما از بین آنها مواردی برای شما مهم هستند که نشاندهنده عملکرد شرکت بخشی از آن باشند.
شاخصهای عملکردی (KPI, PI ) متر و معیار مدیران برای تصمیمگیری هستند. برای هر صنعت، شرکت و دپارتمان شاخصهای متفاوتی را میتوان تعیین کرد. شاخصهای مالی دراینبین بسیار معروف هستند مانند:
- سود خالص
- درآمد ناخالص
- نسبت سرمایه در گردش
پیش از استقرار هوش تجاری لازم است شاخصهای موردنظر یک شرکت تعیین شود. همچنین باید بررسی کرد که شاخصهای موردنظر ما قابلاستخراج از دادههای در دسترس هستند یا خیر، به عبارتی ابتدا باید مطمئن شویم که داده موردنظر وجود دارد.
پایگاه داده
پایگاهداده شبیه به یک مخزن است. باتوجهبه اندازه کسبوکار یک شرکت و نوع فعالیتهای آن اندازه، تعداد و نوع این پایگاههای داده (مخزنهای اطلاعات) متفاوت است. مثلاً یک شرکت کوچک که تنها یک نرمافزار حسابداری دارد معمولاً تمام اطلاعات خود را داخل پایگاهداده آن نرمافزار ذخیره میکند.
در نقطه مقابل یک هلدینگ سرمایهگذاری که از شرکتها و زیرمجموعههای فراوانی تشکیل شده ممکن است دهها و صدها پایگاهداده داشته باشد که از نظر جغرافیایی در مکانهای متفاوتی قرار دارند.
پیش از استفاده از هوش تجاری باید تمام منابع داده و نوع آنها، بعلاوه نوع دادهای که در این پایگاهها ذخیره میشود شناسایی شوند.
اما اطلاعات داخل پایگاههای داده را نمیتوان بهصورت مستقیم در نرمافزار هوش تجاری استفاده کرد. چرا؟ دادههای خام قبل از استفاده در هوش تجاری باید فراوری شوند (چیزی شبیه عملیات تصفیه و فیلترکردن در مثال شماره 2)
ETL چیست ؟ چرا اهمیت فوقالعادهای در هوش تجاری دارد؟
به سیستم انتقال در تصویر زیر دقت کنید. دادهها ازیکطرف وارد میشوند. پس از فراوری مجدداً دستهبندی و ذخیره میشوند تا به دست مصرفکننده (مدیران و تصمیم گیرندگان) برسند. در واژهشناسی هوش تجاری به فرایند انجام شده برای آمادهکردن داده ETL میگویند که مخفف کلمات استخراج (Extrac) تبدیل (Transform) و بارگذاری (Load) است.
چرا به ETL نیاز داریم ؟ فرایند آمادهشدن اطلاعات در هوش تجاری را به لولهکشی تشبیه کردیم؛ اما این مثال کاملاً درست نیست زیرا داده خام مخلوط و مجموعهای از چیزهای مختلف است.
همانطور که قبلاً گفتیم داده خام قابلاستفاده در هوش تجاری نیست. دادههای خام پر از خطا و اشتباه هستند و دستهبندی مناسبی ندارند. ممکن است چند مخزن (پایگاهداده) متفاوت داشته باشید که نوع و فرمت دادههای آنها کاملاً با هم متفاوت باشد؛ بنابراین داده باید استخراج و به فرمت استاندارد تبدیل شده و سپس مجدداً ذخیره شود.
در فرایند ETL دادههای پراکنده به صورت مرتبط در انبارداده ذخیره میشوند
انبار داده
انبار داده یک پایگاه ثانویه است که داده در آن ذخیره میشود. انبارهای داده ساختارهای داخلی پیچیده و متفاوتی دارند. روابط بین جدولهای داده، نوع دستهبندی، ذخیره اطلاعات و دوره زمانی بهروزرسانی برای هر پروژه متفاوت است.
نوع داده، حجم آن ونیاز یک شرکت ساختار یک انبار داده را مشخص میکند.
ETL و ساخت انبار داده فرایندی مهم و حساس است. در واقع بیشترین کار فنی در پیادهسازی هوش تجاری به این مراحل اختصاص پیدا میکند و ساختاری که برای آنها استفاده میشود تأثیر مستقیم بر توانایی و عملکرد کلی مجموعه دارد
نمایش اطلاعات با تصویرسازی داده، گام دوم هوش تجاری:
چگونه اطلاعات ذخیره شده در انبار داده را به دست کاربر نهایی برسانیم؟ میتوانیم از این اطلاعات گزارش تهیه کنیم؟
بله اما گزارشگیری یک روش قدیمی است. خواندن چند صفحه گزارش و سر درآوردن از ارقام و اطلاعات داخل آن هرکسی را گیج و سردرگم کند. گرچه هنوز هم گزارشها کاربرد خود را دارند؛ اما تصویرسازی داده روش بسیار بهتری است.
تصویرسازی یا مصورسازی داده نمایش دادهها به شکل گرافیکی است؛ یعنی با نمودار، نقشه و اینفوگرافیک به صورتی که همه افراد بتوانند آن را راحت و سریع درک کنند. تصویر سازی یک زبان مشترک برای انتقال اطلاعات و مفاهیم ایجاد میکند. هدف ما در تصویرسازی انتقال بهتر و درک سریعتر اطلاعات است.
تصویرسازی یعنی نمایش دادهها به شکل گرافیکی با نمودار، نقشه و اینفوگرافیک
داشبورد مدیریتی
شاید واژه داشبورد مدیریتی به گوش شما خورده باشد و مانند بسیاری آن را باهوش تجاری هم معنا و مترادف بدانید. گرچه این دو یکی نیستند؛ اما داشبورد ابزار مهمی در نمایش اطلاعات است. داشبورد ابزاری است که اطلاعات را بهسرعت و در یک نگاه به مخاطبی خاص منتقل میکند.
داشبورد خودروی خود را تصویر کنید. مجموعهای از عقربهها که اطلاعات مربوط به ماشین را بهصورت تصویری به راننده منتقل میکند. مخاطب اطلاعات در داشبورد خودرو راننده است و اطلاعاتی که منتقل میشود کاملاً با کاری که راننده انجام میدهد مرتبط است.
داشبورد هوش تجاری از تعدادی نمودار، جدول یا نقشه که در کنار هم قرار گرفتهاند تشکیل شده است؛ و هدف آن رساندن اطلاعات مرتبط به یک کاربر خاص است. برای مثال داشبورد فروش اطلاعات فروش را به مدیر یا سرپرست فروش شرکت منتقل میکند و به برای این کار بهخصوص طراحی شده است.
مقاله داشبورد مدیریتی چیست؟ را از اینجا مطالعه کنید |
اما از کجا بفهمیم هر کاربر به چه اطلاعاتی نیاز دارد؟ اصلاً چه اطلاعاتی باید توسط چه کاربرانی کنترل بشوند؟
تحلیل داده و اطلاعات، گام سوم هوش تجاری:
وقتی از تحلیل حرف میزنیم باید دقیقاً مشخص کنیم که منظور ما چیست! تحلیل واژهای کلی است و ممکن است موارد کاملاً متفاوتی را شامل شود.
در موضوع موردبحث ما تحلیل را میتوان به سه دسته تقسیم کرد.
- تحلیل توصیفی، descriptive analysis
- تحلیل پیشگوییکننده، predictive analysis
- تحلیل تجویزکننده، prescriptive analysis
مقاله داده چیست؟ تحلیل داده چه میکند را از اینجا مطالعه کنید |
واژه هوشمندی در هوش تجاری اشاره به تحلیل و درس گرفتن از اتفاقات گذشته همراه با نظارت و پایش دقیق شرایط حال حاضر است.
بنابراین، در هوش تجاری مقصود ما از تحلیل اطلاعات تحلیل توصیفی است. تحلیل توصیفی به ما میگویید:
- قبلاً چه اتفاقی در شرکت ما افتاده است؟
- در حال حاضر و در این لحظه چه اتفاقاتی رخ میدهند
- کجا به مشکل برخوردهایم!
این نوع از تحلیل اطلاعات شرایط گذشته و حال حاضر را برای ما توصیف میکند. مدیران یک شرکت باتوجهبه این اطلاعات میتوانند برای آینده برنامهریزی کنند یا برای تصحیح برنامههای در حال اجرا تصمیم بگیرند.
تجزیه تحلیل بصری یا Visual analytics روش دیگری برای تحلیل اطلاعات در هوش تجاری است. تحلیل بصری کاوش در اطلاعات برای رسیدن به درکی جدید و کشف روابط بین اتفاقات به کمک ابزارهای مصورسازی داده، مانند نمودارها و داشبوردهای تعاملی است.
هوش تجاری (BI) و تفاوت آن با تجزیه و تحلیل تجاری (BA):
پیشگویی و تجویز در حوزه تحلیل کسبوکار یا Business analytics قرار میگیرد . هوش تجاری یا BI گام اول برای رسیدن به مدلهای تحلیلی پیشگویانه و تجویزی از اطلاعات است.
تحلیل پیشگویی کننده پا را از حیطه گذشته و حال فراتر میگذارد و به کمک اطلاعات فعلی، آینده احتمالی را پیشبینی میکند. تحلیل تجویز کننده از این هم جلوتر میرود و به این پرسش اساسی پاسخ میدهد:چه کاری باید انجام بدهیم تا به نتیجه دلخواه برسیم؟
نمودار زیر محدوده تحلیلی مربوط به هوش تجاری و رابطه تحلیل داده با مزیت رقابتی در یک شرکت را نمایش میدهد
تحلیل پیشگویی کننده و تجویز کننده در حوزه علم داده (data science) و یادگیری ماشین (machine learning) قرار دارد و به صورت سنتی خارج از بحث هوش تجاری قرار میگیرد.
بلوغ قابلیتهای تحلیل داده در یک سازمان و مراتب تجزیه و تحلیل در هوش تجاری BI و تحلیل کسب و کار BA
مزایای هوش تجاری برای کسب و کار
مثل هر پروژه دیگری هوش تجاری هم برای رسیدن به یکی از این سه هدف یعنی افزایش درآمد، کاهش ریسک و کاهش هزینهها اجرا میشود. پیادهسازی و استفاده موفق از هوش تجاری میتواند هر سه این اهداف را محقق کند.
بهرهوری را افزایش میدهد:
انجام کار بیشتر با هزینه کمتر احتمالاً آرزوی هر مدیری است. هوش تجاری به وجود آمده تا این آرزو را محقق کند. هوش تجاری نقاط ضعف و گلوگاهی که باعث ایجاد هزینههای اضافی میشوند را به شما نشان میدهد. حذف یا تغییر این نقاط مشکلدار تأثیر فوری و سریع در افزایش بهرهوری دارد.
کاهش هزینه نیروی انسانی و صرفهجویی در زمان که صرف گزارشگیری و تحلیل اطلاعات میشود حداقل کاری است که هوش تجاری برای شما انجام میدهد.
گزارشگیری و دسترسی به اطلاعات را سرعت میدهد:
تهیه یک گزارش مالی ممکن است از چند روز تا چند هفته طول بکشد. گزارش آماده شده هم اطلاعات چند هفته قبل را به شما میدهد. بگذریم از اینکه سر درآوردن از یک گزارش چقدر زمان و هزینه لازم دارد.
حال تصور کنید که با چند کلیک ساده گزارشی که میخواهید در اختیار شماست یا وقتی در خانه و یا در سفر هستید با تلفن همراهتان به داشبورد اطلاعات همان روز دسترسی دارید.
یک تصویر کامل از شرایط را به شما میدهد:
شاید مهمترین مزیت هوش تجاری ایجاد یک درک و فهم واحد برای تمامی مدیران و پرسنل باشد. واحدهای یک شرکت مثل اعضای یک بدن هستند اگر هرکدام ساز خود را بزنند و به روش متفاوتی کار کنند نتیجه خوبی حاصل نخواهد شد.
باهوش تجاری تمام افراد شرکت به یک منبع اطلاعات و یک حقیقت مشترک دسترسی دارند. همه میدانند چه کردهاند و چه باید بکنند. پاسخ به سؤالاتی مانند “عملکرد ما در سهماهه اول امسال چطور بوده؟” یا “این هفته چه کردهایم؟” و ” در فلان قسمت شرکت چه مشکلی داریم؟” راهگشای هر کسبوکاری است.
تصمیمگیری را سریع و آسان میکند:
وقتی بدانیم کجا هستیم و چه کردهایم تصمیم برای برداشتن گام بعدی آسانتر میشود. امضا یک قرارداد، استخدام نیرو، خرید کالا یا مواد اولیه، برنامهریزی برای شش ماه دوم سال یا واردشدن به بازارهای جدید، تصمیمهایی که یک مدیر موظف به انجام آنها است وقتی با آگاهی و دانش قبلی گرفته شوند نتیجه بهتری به همراه خواهند داشت.
یک ابزار قوی برای سنجش عملکرد است:
حتماً این جمله معروف را شنیدهاید ” اگر نتوانی چیزی را اندازهگیری کنی نمیتوانی آن را مدیریت کنی” این جمله بهتنهایی بیانگر اهمیت اندازهگیری و سنجش عملکرد در یک کسبوکار است. سنجش و اندازهگیری میتواند در مورد مدیریت یک پروژه باشد یا رضایت مشتری از محصول و خدمات و یا شاخصهای مربوط به عملکرد پرسنل و کارکنان شرکت شما …
kpiها و شاخصهای عملکرد مدتها قبل از فراگیرشدن هوش تجاری وجود داشتهاند؛ اما هوش تجاری ابزاری قوی برای بررسی و نظارت بر آنها را در اختیار مدیران قرار میدهد.
هوش تجاری برای چه شرکتهایی مناسب است؟
لازم نیست یک شرکت بزرگ با چند هزار پرسنل و بودجه سنگین برای واحد IT باشید یا به استفاده از هوش تجاری فکر کنید. فارغ از اندازه شرکت و نوع فعالیتی که دارید رسالت BI فراهمکردن اطلاعاتی است که به رشد شرکت شما کمک کند.
بنابراین، تفاوتی ندارد مدیر یک هلدینگ عظیم با دههها شرکت باشید یا یک استارتاپ نوپا، درهرصورت هوش تجاری آماده کمک به شماست. (تفاوت صرفاً در نیازهای شما و در نتیجه حجم و نوع پروژه BI است)
جمعبندی پایانی درباره هوش تجاری:
هوش تجاری مجموعهای از روشها و نرمافزارها است که به مدیریت اطلاعات داخلی شرکت و افزایش بهرهوری کمک میکند.
فرایند استفاده از هوش تجاری به سه بخش کلی تقسیم میشود.
- آمادهسازی داده
- نمایش اطلاعات
- بررسی و تحلیل اطلاعات
بیشترین کار فنی در پیادهسازی هوش تجاری در مرحله آمادهسازی داده انجام میشود و ساختاری که برای آن استفاده میشود تأثیر مستقیم بر توانایی و عملکرد کلی مجموعه دارد.
نمایش اطلاعات در هوش تجاری با تصویرسازی یعنی بهوسیله نمودار و نقشه انجام میشود. هدف تصویر سازی ارائه انتقال بهتر مفاهیم و درک سریعتر اطلاعات است.
داشبورد هوش تجاری مجموعهای از نمودارها است که اطلاعات را برای یک کاربر خاص نمایش میدهد. مثلاً داشبورد مدیرعامل اطلاعات دقیق از عملکرد کلی شرکت را نشان میدهد.
تحلیل اطلاعات به وسیله هوش تجاری به شرکتها کمک میکند تا بفهمند چه اتفاقی قبلاً در شرکت افتاده و در حال حاضر چه اتفاقاتی در حال رخدادن است
هوش تجاری تصمیمگیری برای مدیران را راحتتر میکند، گزارشها را سریع و بهموقع در اختیار آنان قرار میدهد و ابزاری قوی برای سنجش عملکرد است. افزایش درآمد و بهرهوری یکی از نتایج استفاده از هوش تجاری است.
4 پاسخ